Wednesday, July 16, 2014

اتفاق تازه

یه وقتهایی خیلی دوست دارم باشه. بیشتر از اینکه خودش رو بخوام احتیاج به حرف زدن دارم. احتیاج دارم یه نفر باشه که بشه باهاش از همه چیز گفت. بدون اینکه فکر کنی کجاها رو باید سانسور کنی چون نمی فهمه، یا چون قضاوت بد می کنه، یا چون سوء استفاده می کنه. یه نفر لازم دارم که مثل خود خودش باشه... چرا من همه چیزم رو اینقدر راحت بهش می گم؟ چرا از ته و توی زندگی شخصی من خبر داره؟ می دونم هنوزم چیزایی هست که نمی دونه. با اینحال بیشتر از هر دوست صمیمی ای منو می شناسه... کاش می تونستم این اتفاق تازه رو هم بهش بگم. از سر شب هزاربار فکر کردم که بهش بگم یا نگم؟ گفتنش احتمالا اون رو اذیت می کنه. نگفتنش خودم رو...
از کسی خوشم اومده...

No comments:

Post a Comment