Wednesday, April 2, 2014

منِ لعنتی

لعنت به من. لعنت به این حس احمقانه که هرچقدر هم در مقابلش مقاومت می کنم باز برمی گرده. چرا باید دوستش داشته باشم؟ کسی رو که از اول بهم گفت فقط برای لحظه های نیازش منو می خواد. کسی رو که خودم هم فقط برای لحظه های نداشته ام باهاش بودم. چی شد؟ کی همه چی عوض شد؟ از کی احساس اومد وسط؟ چرا حالا نمی تونم جلوش رو بگیرم؟ دو هفته توی ترک بودم. دو هفته حالم خوب بود. دو هفته ای که یک هفته اش رو با دیوونگی گذروندم تا آروم شدم. فکر کردم ازش بریدم. فکر کردم احساسم رو خشکوندم. چرا احساسش برگشت؟ یکهو، بی خبر، سرزده برگشت. لعنت به من...

No comments:

Post a Comment